جدول جو
جدول جو

معنی رچ خوری - جستجوی لغت در جدول جو

رچ خوری
مهمانی دوره ای، به نوبت میهمانی دادن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چُ خوَ / خُ)
ممسکی و بخیلی. خست و لآمت. بخیلی کردن در خرج و خست ورزیدن. رجوع به چس خور شود
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خُ)
ظرفی گود، میان باطیه و ماست خوری که در آن آش خورند، کفچه ای که بدان آش گیرند
لغت نامه دهخدا
(گُهْ خوَ / خُ)
عمل گه خوار و گه خور
لغت نامه دهخدا
(دَ خوَ / خُ)
سازگاری. همفکری. همدلی. دم خور بودن. موافقت با کسی یا کسانی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دم خور شود
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ خوَ / خُ)
عرق خوردن. (از فرهنگ فارسی معین) ، باده نوشی. می گساری. (فرهنگ فارسی معین) ، عمل عرق خور.
- گیلاس عرق خوری، ظرفی شیشه ای یا بلوری یا چینی کوچک و ظریف که با آن عرق نوشند. (فرهنگ فارسی معین). ظرف خاص برای آشامیدن عرق. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ / رِ خوَ / خُ)
ظرفی خاص نهادن مسکه را. (یادداشت مؤلف). ظرف مخصوص کره
لغت نامه دهخدا
(خوَ / خُ)
عمل راه خور. راه بریدن بسرعت. (از بهار عجم) (از آنندراج) :
این رخش که مثلش نجهد برق جهان
چون صیت شهنشاه دود گرد جهان
بر مائدۀ طی مکان مهمان است
در راه خوری نقش سمش گشته دهان.
ظهوری ترشیزی (از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رد خور
تصویر رد خور
رد خور ندارد قطعی است حتمی است
فرهنگ لغت هوشیار
شکم پرستی شکمویی شکم خوارگی پر خوراکی پر خواری گران خواری مقابل کم خوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خوری
تصویر کم خوری
کم خوردن کم خوراکی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل عرق خوردن، باده نوشی میگساری. یا گیلاس عرق خوری. ظرفی شیشه یی بلوری یا چینی کوچک و ظریف که با آن عرق نوشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چس خوری
تصویر چس خوری
بخل لئامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربا خوری
تصویر ربا خوری
عمل و شغل ربا خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آش خوری
تصویر آش خوری
ظرفی گود که در آن آش خورند، کفچه ای که بدان آش گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرق خوری
تصویر عرق خوری
((~. خُ))
می خواری، می گساری، نوشیدن نوشابه های الکلی
فرهنگ فارسی معین
رج+خونی، آواز به نوبت و ردیف خواندن، در زبان فراسی و تبری
فرهنگ گویش مازندرانی